vahidoo



Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Saturday, May 17, 2008

عجب مي گذرد



تقديم به حکيم عمر خيام


ساقي همه عمر ما به مستي بگذشت
در باده و جام دور هستي بگذشت

پيش آر پياله اي کزين آب حيات
تلخي فراق و رنج پستي بگذشت



و. يگانه
28 اردي بهشت 1387
مصادف با روز بزرگداشت خيام نيشابوري

Labels: ,

Friday, May 16, 2008

مستانه شدم




آمد صنمي دلکش و زیبا رخ و مست
برد از سر ما صبر و قرار آنچه که هست

بنشست و بخواند از می و مستی و شراب
مستانه شدم که باده نوشم ز الست



و. يگانه
16 اردي بهشت 1387

Labels:

Wednesday, May 07, 2008

سراي تو




در سرای تو ندیدم ز تو خوشتر رویی
پر ز بوی گل و ریحان تو شد هر کویی

روی هر سو بکنم جلوه رویت بینم
سوی دریای تو خود گشته روان هر جویی

سر بگردانم و بینم همه مستان خاموش
دست در باده و آن دست خم گیسویی

ذکر مستانه بگویند و بخوانند از تو
جمله اندر طلب وصل کمان ابرویی

هرکجا نام تو باشد چه به مسجد چه کنشت
سوی بالاست کجا غیر تو بینم سویی

ساقیا آن رخ زیبا بنما دوری چند
تا درم ستر و حجاب از بر هر رهپویی

این یگانه ز تو خوانده است سخنهایی خوش
خوشتر آن لحظه که اسرار نهان خود گویی



و. يگانه
اصفهان / دوم اردي بهشت 1387

Labels:

Saturday, May 03, 2008

از او دان من ام



تقديم به جناب هماي گيلاني


در حریم نام او حیران و سرگردان من ام
بیخود از دنیای دون دلداده بر جانان من ام

من که باشم بنده ای در پیش سلطانی چو او
هرچه او خواهد کمین سرباز این سلطان من ام

هرکه خواند نام او شیدا نماید جان من
خوش بخوان مستانه رو در خیل این مستان من ام

ساقیا جام ام مده مستی ز حد بیرون شده
خود غلط گفتم بده کان مست پاکوبان من ام

من ندانم راه دیگر عاشقم عقلم بسوز
ره گشا این تن بدر فارق ز این است آن من ام

آه از آن بیچاره زاهد کو بگوید می منوش
خامشی بگزین که خود آیینه بر ایمان من ام

گفته ای اسرار پنهان خود مگو با دیگران
رازها مستانه گو یکتای خوش الحان من ام

من چو گردی باشم ای جان پیش خورشیدی چو او
این من ام خود او بگوید سالک از او دان من ام



و. يگانه
24 فروردین 1387

Labels: