vahidoo



Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Saturday, November 27, 2004

سبک


نهار جمعه : دو سيخ کباب کنجه + سه تا گوجه فرنگي + نان به مقدار لازم
عصرانه : يک استکان چاي + يک استکان قهوه ترک+ دقيقا يک ليتر آب
شام : هجده ملاقه لبريز سوپ + نان و پنير و سبزي + نيم ليتر آب
شام دوم : دو عدد ساندويچ استيک مرغ + يک استکان قهوه باصطلاح ترک

Wednesday, November 24, 2004


اين چهارمين باري هست که دارم مينويسم
اول درباره زوربا و مطلبش و کامنتهايي که براش گذاشتم نوشتم
که پشيمون شدم و فقط به عنوان درفت(پيش نويس) ذخيره کردم
اومدم يه طرح تو فتوشاپ آماده کردم که برق رفت
اين دفه اومدم درباره رشادتهاي خودم در زمان قطع برق و حل مشکلات با ريسک نوشتم و از مزاياي ريسک گفتم که دوباره برق رفت
الان هم مي ترسم
ايشالو يه وقت سر فرصت همه رو دوباره مي گم

Monday, November 22, 2004

hi


من رفتم دنبال يه تايتل اينو ديدم

A Good Title Is A Work of Genius
کلي خنديدم
پس من با اين تايتل انتخاب کردن ها بايد برم بميرم

اجسام از آنچه در آئينه مي بينيد به شما نزديک ترند

سايپا

Sunday, November 21, 2004

Recent Post


  • Link

  • "Duty cannot exist without faith." Benjamin Disraeli

  • Saturday, November 20, 2004

    Something new


    همش(همه اش) از اينجا شروع شد که داشتم به اين آهنگ گوش مي دادم
    جالبه

    خيلي وقتا آدم احتياج به يه تحول تو زندگي داره
    يه تغيير
    يه چيز تازه و جالب
    فقط همين
    صرفا يه تحول و تغيير و يه چيز تازه مي خواد
    البته اگر با فکر اقدام نکنه ، ممکنه اون تحول نتيجه بدي بده
    ميشه همون جريان که : فقط در اومدن از بحران مهم نيست ؛ مهمتر اينه که کجا بريم
    اگر به صرف در اومدن از چاله يکنواختي ، بيوفتيم تو يه چاه بزرگتر ، خيلي ضرر کرديم

    گاهي وقتا که واسه کارامون عجله مي کنيم همينجوري ميشه

    مي دونستم که واسه پيدا کردن شعر اين آهنگ، بايد اسم گروه رو هم تايپ کنم ، ولي عمدا فقط اسم آهنگ رو زدم
    خود موضوع برام جالب بود

    رسيدم به اين سايت که به نظر يه سايت مذهبي ميرسه
    اينم جالبه
    ميگه: آيا دنبال يه چيزي ميگردين که اون رو باور داشته باشين؟
    البته اين سايت از اين سوالهاي پي در پي مي خواد برسه به انجيل و اينا
    ولي سوالهاش جالبه
    همون سه تا سوال مولوي رو مي پرسه

    خيلي پراکنده نوشتم
    ولي اگر هوس شنيدن اين سه تا سوال با صداي يه خواننده به سرتون زد
    برين کاست پرواز(بيژن بيژني) رو بگيرين
    من برم ديگه

    هر وقت مريض ميشه تا ميتونه آب ميخوره
    منم اين دفه دارم از روشش پيروي مي کنم
    از صبح تا حالا يه سه ، چهار ليتر آب خوردم
    خوب که اتاقم نزديک دستشوييه
    خلاصه اينکه ما هم واسه همدردي باهاش يه گلو درد خفيف گرفتيم

    Thursday, November 18, 2004

    saturation





    تا حالا شده مست از چيزي باشي و بري سراغش؟
    بعد بهش ميگي : ساقيا! زده ام باده نابي که مپرس

    اين دفعه هدفت فرق داره
    شايد ميري که به رخ بکشي
    شايدم ميري يه جا که تنها نباشي
    حس جالبيه که وقتي از يه چيزي اشباع شدين برين سراغش
    ملت ميرن که مست بشن ، حالا شما پا شدي و مست ميري اونجا
    شايدم چون هميشه اونجا مست شدي فک مي کني الان که مستي بايد بري اونجا


    نه جاي رفتن از اين ناحيه است نه جاي مقام


    Wednesday, November 17, 2004

    Qq


    ميگما
    يه چيزي
    اينکه ما سعي کنيم اصولي رو رعايت کنيم يعني اينکه بلد نيستيم اصول شکني کنيم؟!؟
    يا يعني اينکه نمي تونيم؟!؟
    ما اصول رو چون خوبه به عنوان اصل پذيرفتيم يا چون اصله به عنوان خوب پذيرفتيم؟!؟
    مثلا اگر کسي به زنش احترام بذاره يعني اينکه نمي تونه احترام نذاره؟!؟
    کلا ما از رو اجبار کارا رو انجام ميديم؟!؟
    مثلا اگر درست رانندگي مي کنيم يعني اينکه مي ترسيم ؟!؟
    يا يعني اينکه نمي تونيم بد رانندگي کنيم؟!؟
    چرا گاهي فک مي کنيم که انجام رفتارهاي صحيح فقط از روي ترس و اجبار و ناتوانيه؟!؟

    تا طرز فکرمون رو درس نکنيم به جايي نمي رسيم

    :پي نوشت

    BBC
    WPedia

    Thursday, November 11, 2004

    انتقاد


    خيلي مواظب باشين
    انتقاد خيلي خوب و مفيده
    اصلا همين که بتوني اشکالات رو ببيني و بگي خيلي خوبه
    و اينکه بتوني راهکار مناسب واسه حل مشکل بگي، بازم خيلي خوبه
    فقط بايد خيلي دقت کرد
    بايد خوب و با دقت انتقاد کرد
    انتقاد بد ميتونه اعتماد به نفس رو از بين ببره
    يه جورايي بايد با تقويت اعتماد به نفس کمک کرد که اشکالات رو رفع کنيم
    يعني اگر بزنيم اعتماد به نفس رو داغون کنيم ، ديگه انتقاد کردن فايده اي نداره
    صرفا تبديل ميشه به اشکال گيري

    ميگفت: در خود سه چيز را تقويت کردم ؛ تفکر ، صبر ، اراده
    يعني به آنچه برات اتفاق ميوفته و ميشنوي خوب فکر کن
    جوانب و معايب و مزايا و عواقب و علت ها رو بسنج
    تو انجام کارها عجله نکن
    هميشه راه حلهاي سريع ، بهترين نيست
    هر قدرت بالقوه لازم نيست به فعل برسه
    اين تو هستي که اراده ميکني که چه کار کني و چه کار نکني
    اگر اراده خودت رو واسه به فعل نرسوندن هر توانايي بالقوه تقويت نکني
    نمي توني در مواقع دشوار تصميم بگيري
    مواقعي که بايد شرايط رو عوض کني کارت سخت ميشه
    مواقعي که بايد چندنفر ديگه رو با خودت همراه کني ، کارت بازم سخت تر ميشه

    راستي به اين دقت کنيد که شناخت با آشنايي خيلي فرق داره
    شناخت نياز به زمان و تجربه داره
    آشنايي يه مرتبه خيلي خفيف و ساده و جزئي از شناخته

    تابعد

    Saturday, November 06, 2004

    فرهنگ و گفتگوي تمدنها


    اول ميخوام از اين بگم که چقدر بد و زشته که خيلي چيزا وارد ما و فرهنگمون ميشه ؛ بدون اينکه جنبش(جنبه اش) رو داشته باشيم
    در واقع خود پديده مياد ولي فرهنگش شکل نگرفته
    نمونه هاي متفاوتي وجود داره
    از جمله همين اينترنت و چت و وبلاگ و اورکات و جي ميل و اين حرفا
    يا موبايل و شبکه هاي ماهواره اي و حتي خيلي چيزاي ساده ديگه
    تو بعضي مواقع حتي درست تقليد کردن رو هم بلد نيستيم
    شايد اگر با ديد انتقادي تقليد کنيم بتونيم قدرت ساختن رو هم در خودمون تقويت کنيم

    . . . دوم اينکه امروز
    من اينجا يه چيزي نوشته بودم درباره گفتگوي بين تمدني امروز خودم با يکي
    ولي بعد احساس کردم خيلي جلف نوشتم
    اگر من اين احساس رو نداشتم شما به جاي اين دو سه خط اراجيف ، مجبور بودين دو سه خط خوشمزه بازي بخونين

    nice


    هـماي اوج سعادت به دام ما افـتد
    اگر تو را گذري بر مـقام ما افـتد

    حـباب وار براندازم از نـشاط کـلاه
    اگر ز روي تو عکسي به جام ما افـتد

    شـبي که ماه مراد از افق شود طالع
    بود کـه پرتو نوري بـه بام ما افـتد

    بـه بارگاه تو چون باد را نـباشد بار
    کي اتـفاق مـجال سـلام ما افـتد

    چو جان فداي لبش شد خيال مي‌بستم
    کـه قـطره‌اي ز زلالش به کام ما افتد

    خيال زلف تو گفتا که جان وسيله مساز
    کز اين شکار فراوان بـه دام ما افـتد

    بـه نااميدي از اين در مرو بزن فالي
    بود کـه قرعـه دولت به نام ما افـتد

    ز خاک کوي تو هر گه که دم زند حافـظ
    نـسيم گلشن جان در مشام ما افتد

    * * *

    ميگما شما چرا همه اينا رو به خودتون گرفتين
    حرف من خيلي کلي بود
    من منظورم تمام اونايي بود که حرف ميزنن به صرف اينکه چيزي گفته باشن
    من اصلا منظورم محدود به وبلاگ و اين حرفا نبود
    درباره انتخابات هم من صرفا اتفاقات اون روز خودم رو بازگو کردم
    منتظر ديدن نظرات و پيشنهادات هستم

    Thursday, November 04, 2004

    بوق بـــوق


    ميگما
    !!! ميشه لطفا وقتي از چيزي اطلاع نداريم و بلد نيستيم ، الکي نظر نديم
    وقتي نميتونيم يا نمي دونيم ، نيازي نيست نظر بديم
    شايدم شدين مثل من
    مي نويسم پس هستم ... آره؟ ... اينجوريه؟
    !لااقل اگر حرفي ندارين ، گوش کنين ببينين بقيه چي ميگن
    شايد تو حرفاي اونا يه چيزي بود که ارزشش رو داشت که واسه ما هم بازگو کنين

    Wednesday, November 03, 2004

    confuse


    اگه کسي تونست بفهمه تو اين انتخابات داره چي ميشه ، به ما هم بگه
    از صبح که اومدم پشت اين ميز دارم اخبار رو دنبال مي کنم تا الان که شش و پانزده دقيقه عصره
    دارم گيج ميشم
    از صبح با ام.اس.ان. شروع کردم
    ديدم مثل هميشه با همکاري ان.بي.سي. زدن رو خط
    Live Coverage
    منم کليک کردم و اخبار رو لحظه به لحظه دنبال ميکردم
    بوش خيلي جلو بود
    بعد از اينکه يکي ، دو ساعت برنامه نيگاه کردم رفتم سراغ ياهو
    ديدم که نتايج اصلا با هم فرق داره
    اونجا هم بوش جلو بود
    ولي کمتر
    کم کم شک کردم
    هر تغييري که اتفاق مي افتاد ، ياهو رو هم چک مي کردم
    رفتم سراغ بقيه خبرگزاري ها
    ديدم انگار فقط ام.اس.ان زيادي طرف بوش رو مي گرفته
    آخه چه جوري ميشه که نتايج از
    296 : 238 ( ام.اس.ان. همين الان)
    تبديل بشه به
    254 : 252 (سي.ان.ان همين الان)
    شايان ذکر است که اين رقم ، تعداد آراء هر کانديدا در کالج انتخاباتي است
    نتيجه راي ملت مهم نيست
    اين کالج مستر پرزيدنت رو انتخاب ميکنه
    جالب اينجاس که تا ظهر اينا تو يه ساختمون خوشکل برنامه داشتن و با کلي شکل و علامت و سمبل و نماد برتري چشمگير بوش رو نشون ميدادن ، اما الان کل برنامه ها قطع شده
    شايد تو آمريکا زودتر شب ميشه ، يعني ميگي ميشه؟!؟
    خلاصه اينکه
    تا ظهر ما فک ميکرديم بوش به راحتي واسه چهارسال ديگه ميشينه اون بالا
    ولي حالا يه ذره شک داريم
    خلاصه اينکه ما مونديم اونجا چه خبره
    دمکراسي هم دمکراسي هاي قديم

    - - - - - - - - - -

    طبق تحقيقات و مطالعات اينجانب در برخي سايتهاي خودماني ، متوجه شديم که از قرار معلوم شمارش آراء به منظور استراحت شمارش کنندگان تا ظهر(به وقت خودشون) به تعويق افتاده است
    بابا کلــــاس
    شايان ذکر است که مطلب بعد از خطچين حوالي يک ساعت بعد از مطلب قبلي نگاشته شده است
    اصل خبر مربوط به استراحت و اينها هم از اين قرار است

    همه چشمها به جان کري دوخته شده است. آيا وي نتيجه انتخابات را به نفع رقيبش جرج بوش مي پذيرد يا بر شمارش تک تک آرا در اوهايو پاي مي فشارد. بر اساس بررسي آگاهان، احتمال رياضي برنده شدن کري در اوهايو بر اساس تعداد آراي شمارش نشده وجود دارد هرچند، اما و اگرهاي بسياري در به ثمر رسيدن اين احتمال دخالت دارند. شمارش مجدد آرا در صورت عدم قبول نتايج از سوي کري، ممکن است 2 هفته بطول انجامد. در حال حاضر بوش تعداد بيشتري از آراي الکتورال را از آن خود کرده است و تعداد آراي شمارش شده در اوهايو حاکي از پيروزي وي است. ادامه شمارش آرا در اين ايالت حداقل تا ظهر به تعويق افتاده است تا مسئولين صندوق ها استراحت کنند

    Cloudy


    Today

    Monday, November 01, 2004

    !! نه بابا !!

  • BBC News

  • Panah News

  • IEEE News


  • Game Of Life

    .
    .

    int main( )
    {
    cout << "Time is money. , Benjamin Franklin " << endl;
    cout << " Take Care ";
    cin.get( );
    return 0;
    }

    .
    .