Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Thursday, July 31, 2008

شيدايي




خوش زمانی باشد ای دل از رخش شیدا شدن
دل سپردن عاشقی با جان جان تنها شدن

یک زمان دنیای دون نادیدن از دیوانگی
شمس را دیدن بر او پروانه بی پروا شدن

در برش رقصیدن از او خواندن از مستانگی
چشم تن بستن ز نور روی او بینا شدن

ره سپردن سوی آن بیجا و از بی خانگی
آتش اندر خود زدن مجنون آن بیجا شدن

در دل دریای بی پایانش از دردانگی
گوهرین جان سفتن و غواص آن دریا شدن

در سرایی خواندن از سیمرغ و از افسانگی
مرغ سالک بودن از خود رفتن و عنقا شدن

کمتر از چوبی نباشی عاشق از حنانگی
خوش بخوان آری بود یکتا و بی همتا شدن



و. يگانه
يکم تير ماه 1387

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home