vahidoo



Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Saturday, July 28, 2007

اي رود جان


اي رود جـان مي رو روان تا بـحر بـي پايان او
پـروانـه شـو آتـش بـزن شـو دود آتـشـدان او

شـو بلبل خـوشـخوان او پر زن بدين بسـتان او
اينک ببين خود در ميان چون قطره اي از جان او

و. يگانه
86/4/28

Labels:

Monday, July 23, 2007

بيهوش شو



بيـهوش شـو بيـهوش شـو
فارق ز چشـم و گـوش شو

از ايـن سـر و صـورت گـذر
صورت بدر جان پوش شو

اين عـقل را خامـوش کن
در وي نگر مي نوش شو

امـروز مـستان را ببين
دور از ملال دوش شو

چون عشق شد مرکب بران
برجـه چنـان خـرگـوش شــو

انـدر تـنورش پخته شو
در ديگ او پرجوش شو

آيـد ز او هـر دم الـم
بر درد او پرتوش شو

يـکـتـا بـبـيـن پـرواز کـن
پر کش بسان قوش شو

و. يگانه
86/4/28

Labels:

Thursday, July 19, 2007

برو برو


برو برو که رهي روشن است و نوراني
مگـو مگـو تـو مـنـال از طـريـق طولانـي

کـنون زمـان کـه نـمودند رهبـران ره نـو
بـيـا بـيـا بــر مــا مـسـت آب فــرقـانـي

و. يگانه
86/4/26

Labels:

Tuesday, July 10, 2007

بيا ساقي




بشوي اوراق اگر هم درس مايي
کـه درس عـشـق در دفتر نباشد

"حافظ"



بيا ساقي بدر ستر و حجابم
بسوزان دفتر و درس و کتابم
بنوشان جامها بر جان تشنه
بـده زان کـيـمـيـاگـر زنده آبم

و. يگانه
86/3/10

Labels: ,

ما خود ز ازل دوست پرست آمده ايم




بـه هـيـچ دور نخواهند يـافت هشيارش
چنين که حافظ ما مست باده ازل است

"حافظ"



نه اين زمان دل حافظ در آتش هوس است
کـه داغـدار ازل هـمـچـو لالـه خـودروسـت

"حافظ"



در ازل داده اسـت مـا را سـاقـي لـعـل لـبـت
جرعه جامي که من مدهوش آن جامم هنوز

"حافظ"



در ازل پـرتـو حـسـن ات ز تـجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد

"حافظ"


مـا روز ازل جامـي جـانانه زديم اي دل
زان آب طـرب افزا پـيمانـه زديـم اي دل
ايـن باده انگـوري کي مست کند ما را
آتش به همه عالم رندانه زديم اي دل

و. يگانه
86/3/12

Labels: ,

Monday, July 09, 2007

بسوزان دفتر و بشنو ز معنا




بشوي اوراق اگر هم درس مايي
کـه درس عـشـق در دفتر نباشد

"حافظ"



بـسـوزان دفـتـر عـقـل و شـنو درسـي ز معنا
کــه در دفـتـر نـبـاشـد ســر پـرواز چـو عـنـقـا
بنوش و نغمه خوان و جام گير از دست ترسا
چـو پـروانـه بـسوز و چـرخ زن از غـم چـه پـروا

و. يگانه
86/3/9

Labels: ,

Tuesday, July 03, 2007

المجاز قنطرة الحقيقة




عاشقي گر زين سر و گر زان سر است
عـاقـبـت مــا را بدان ســر رهـبـر اسـت

"مولانا"



ظاهرش گير ار چه ظاهر کژ پرد
عاقـبت ظاهـر سـوي باطن بـرد

"مولانا"



عاشـق آن وهم اگـر صـادق بود
آن مجازش تا حقيقت مي کشد

"مولانا"



تا حقيقت مي کشد او را که در ره صادق است
عـشق او کان رهنـماي راهـبر بس حاذق است
عـاقـبـت ظـاهــر بـرد ره ســوي آن بـاطـن بـدان
بـطـن جـان سـالکان بر وصـل جانان لايق است

و. يگانه
خرداد هشتاد و شش

Labels: ,