vahidoo



Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Monday, January 31, 2005

.:.


محبت را دوست ميدارم
محبت کردن را دوست ميدارم
دوست داشتن را دوست ميدارم
دوست را دوست ميدارم
دوستي را دوست ميدارم
دوستانم را دوست ميدارم

دلم تنگ ميشه واسه اين لحظات
روزگار غريبي است نازنين
دچار يعني عاشق

بعد مدتها ، يه چن روز خودم بودم
فيلم بازي نکردم
دوستتون دارم چون خودتون بودين(کم و بيش) فيلم بازي نمي کردين
و اين باعث شد منم جرات کنم خودم باشم

خودم را دوست ميدارم

Sunday, January 30, 2005

مشيرونه


ورودي سراي مشير



گردن آقا درد گرفت از بس انگشتر نگاه کرد



جينگول بينگول



بازم از اين جينگيلي بينگيلي ها



جالبه



شيشه هاي رنگي


چه بوق بزرگي

Thursday, January 27, 2005

sorry


حس جالبيه وقتي که داري از سر جلسه آخرين امتحانت بر مي گردي و دو نفر پشت سرت نشستن و بدون اينکه قصدشون اين باشه که تو بشنوي يا اصلا به اين که تو هم داري ميشنوي فکر کنن(حتما اگر ميفهميدن که من دارم ميشنوم يواش تر ميگفتن ، به قيافه شون نمي خورد که عمدا بلند بگن)دارن درباره اين صحبت ميکنن که وقتي پنج، شش ساله بودن از ديدن عکس هاي کتاب آناتومي فلاني چه لذتي بردن و از اين ميگن که تنظيم خانواده بين همه درس هاي عمومي بهترينه و خيلي چيزاي ديگه ، خوب که خيلي با هم صميمي نبودن ، و الا فک کنم کار به جاهاي بدبد ميکشيد

کامنت گذاشتن براي اين پست کاملا اختياري است

Wednesday, January 19, 2005

i need my loneliness




چقدر بده که تنهايي آدم رو ازش بگيرن

به نظرتون محيط خصوصي از لحاظ تعريف و مفهوم با محيط تنهايي فرق داره؟

Tuesday, January 18, 2005


قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این

خيام

or


ميگما
شطرنج رو بيشتر دوس دارين يا دو؟
پيچيدگي رو بيشتر دوس دارين يا سادگي؟

با تکرار يک چيز هم ميشه به زيبا ترين مفاهيم پيچيده رسيد

بعضي وقتا هست که اگر صبر کنيم و اجازه بديم زمان بگذره ، ميتونيم با تداوم يه رفتار ساده ، به تنوع و لذت برسيم
قشنگه ، نه؟ بسط دادن سادگي هميشه منجر به يه مفهوم ساده و يکنواخت نميشه
سادگي در جزء و پيچيدگي در کل رو دوس دارم
البته ايده استفاده از جزء ساده براي ساختن يک کل پيچيده ، معمولا به زمان و مکان زياد احتياج داره

يعني بايد صبر کرد
بايد صبر کرد تا سادگي ها رو هم جمع بشن و به پيچيدگي برسن
يه جوري ميشه گفت عظمت

اين مقايسه شبيه مقايسه سرعت و استقامته
گاهي نياز به اين هست که با دو ضربه حريف رو از پا در بياريم و گاهي قراره واسه مدت سه سال حريف رو کنترل کنيم
يه جا استقامت ميخوايم و يه جا سرعت عمل

خيلي پراکنده نوشتم
اينو واسه اونا گفتم که از تکرار خسته ميشن

Saturday, January 15, 2005

Links


تا حالا شده بعد از اينکه آدرس رو تايپ کردين ، کلي به خودتون بخندين؟


: مشاهير

بزرگ ما هستن : لخخلمث
بي تو به سر نمي شود : غشاخخ
پيشکسوت : اخفئشهم
ارادت داريم : ذمخللثق
شازده : لئشهم
دوس داري با دوست من که .. دووس بشي ؟ : خقنعف

: خودم

من : رشاهیخخ

: دوستان

عزيز : ئشیذمشزنقخسث
دوست : بشفهن
همراه : یخدشبشق


Thursday, January 13, 2005

no matter


سلام
خيلي وقته که ننوشتم
وقتي مطلب ندارم يا اجازه ميدم عکسا حرف بزنن يا اينکه حرفاي بقيه رو براتون ميگم

من سر کار که هستم اين بلندگوها(اسمش هم جالبه ها)معمولا مشغول به کارن
راديو فردا ، راديو فرهنگ(مجلس) ، بي بي سي ، شجريان ، ناظري ، تعريف ، جلال همتي ، باخ ، موزارت ، بتهوون ، پاواروتي و و و وحيدووووو
و در اين ضمن ما داريم وبگردي و وبلاگ گردي مي کنيم
و چقدر به آدم فشار مياد وقتي ميره تو يه وبلاگ و اون وبلاگ به هر نحوي صدا از خودش در بده
چند راه وجود داره
خاموش کردن کامپيوتر
بر سر خويش زدن
آه و واويلا کردن
گوش فرا دادن به آن ترکيب هارمونيک
بلند کردن صداي اسپيکر به منظور شنيدن موسيقي دلخواه ، بدون دقت در اثرات آن
بستن وبلاگ مزاحم و بخشيدن عطا به لقا
خاموش کردن اسپيکر
کم کردن صداي اسپيکر و تلاش در راستاي يافتن روش خفه کردن مزاحم
قطع سريع موسيقي اصلي به منظور نشکستن حرمت و تقدس حرف حق و موسيقي اصيل
آغاز کردن حرکات موزون با موسيقي جديد و عدم توجه به موزيک قبلي ، با توجه به آن اصل که مي گويد : نو که اومد به بازار ، کهنه ميشه دل آزار
و و و
"نظرات شما را دوست ميداريم که شنيدار باشيم"

حال برويم بر سر تحليل روش ها و منش ها
خودکشي کامپيوتري روش مناسبي نيست ، مخصوصا که آنلاين باشيد
آنلاين بودن چونان مراحلي است و دستاوردهايي است که در طول زندگي کسب کرده ايم و اين خودکشي همه را با هم خواهد سوزاند

بر سر خويش زدن دردي را دوا نمي کند ، الا اينکه عصبانيت ما از اين به هم ريختگي فرو خفته و سپس مي توانيم به سراغ يکي از روش هاي ديگر برويم

آه و واويلا کردن فقط و فقط مي تواند زماني به کار آيد که نياز به کمک داشته باشيم
و کمک ديگران زماني مفيد فايده است که مورد، قابل کمک باشد
بعضي از مشکلات هست که نه ميشه و نه بايد کس ديگري حل کنه
وقتي من گرسنمه غذا خوردن ديگري سودي نداره
گاهي وقتا هزينه حل مشکل توسط يکي ديگه اونقد زياده که باعث ميشه کامپيوتر و کل زندگيمون رو از ما بگيره

گوش کردن به کل مجموعه کار اوناس که بعضي وقتا بعضي چيزا رو دوس دارن ولي حاضر نيستن براش تلاش کنن
کار اون گروهي که ميکارن ولي باغبوني نميکنن
ماشين ميخرن ولي حاضر نيستن بهش برسن و ازش مراقبت کنن
فقط شروع ميکنن
از اونا که تو خونشون بيست و هفت مدل ساز دارن ولي يکي رو هم بلد نيستن که بزنن
همونجور که لازمه يه کاري رو شروع کنيم ، لازمه که روشهاي مزاحم اطرافش رو هم بشناسيم و سعي در اصلاح اونا کنيم

بلند کردن صداي اسپيکر واقعا معناي داد زدن توي يه بحث رو بهمون نشون ميده
اگر ما تو يه بحث به قصد اينکه حرف خودمون رو بزنيم يواش يواش صدامون رو ببريم بالا کم کم صداي طرف مقابل هم ميره بالا و چون طبق قواعد فيزيکي-عابدي ، اختلاف بلندي صداها امتياز داره نهايتن اين اختلاف ميشه مثل اختلاف دو ميليون با يک ميليون و نهصد و نود و نه هزار و نهصد و نود و نه

هر نکته اي که عطايش در برابر لقايش کم بياورد را بايد کم رنگ کرد ؛ نه اينکه پاک کرد

خاموش کردن اسپيکر هم در ظاهر يک نمونه کوچک شده از خاموش کردن کامپيوتره ، با اين تفاوت که هزينه کمي داره . شما چيز کمي رو از دست ميدين
فقط يه مدتي از اون موسيقي اصلي دور ميشين
البته به شرط اينکه به فکر چاره هم باشين ، نه اينکه با اين کار در واقع يه خودکشي کوچولو کرده باشين

روش بعدي قابل بررسي و فکره
گاهي وقتا بايد صبر کنيم ببينيم که طرف ميخواد چه کار کنه
بايد حضور کم رنگ خودمون رو هم حفظ کنيم
البته بايد به اين هم دقت کنيم که اون موسيقي که در بک گراند گذاشتيم(همون خوبه) ديگه اثر زيادي نميتونه بذاره و الان استفاده و فايده اش عوض شده
داريم ازش به عنوان يه ابزار مقابله استفاده ميکنيم
بايد واسه اون موسيقي ها که قابل تکراره از اين روش استفاده کنيم
که قدرت سازندگي اون موسيقي حروم نشه

اينکه موسيقي اصلي رو قطع کنيم و اجازه بديم مزاحم هر کاري ميخواد بکنه ، اصلا توصيه نميشه
مگر اينکه در زمان سکوت کاري کنيم ، يعني آرامش فعال
لااقل فکر کنيم
البته اينکه الکي حرفاي خودمون رو در محيط مسموم ول نکنيم خيلي خوبه ها ولي نه اينکه فضا رو کاملا براي مزاحم خالي کنيم

يکي از بدترين تصميمات تن دادن به حرفي هست که ميخواد خودش رو تحميل کنه
مخصوصا اگر با اين توجيه بريم جلو که : ما بايد با زمان حرکت کنيم
من معتقد به تعصب بر روي حرفها ( حتي بديهيات ) نيستم
ولي ميگم که
آدم بايد واسه خودش يه سري استاندارد و اصل داشته باشه و تصميمات رو بر اساس اونا بگيره
اگر لازم شد بايد اون اصول رو بازبيني کنه
ولي وقتي با يه اصل داره ميره جلو ، ديگه موقع پاکنويس کردن و زندگي کردن اون حرف ، دوباره دس توش نبره
تعصب به خرج ندين تو گوش دادن موسيقي ولي به اين دقت کنين که آيا حرف جديد شما رو به هدف ميرسونه يا نه؟
فقط با اين توجيه که بايد جديد شيم ، تغيير رنگ ندين

چقدر هم بده که يکي وقتي داري مطلب جديد مينويسي ، واسه هماهنگ کردن قرار امروز عصر، هي بهت زنگ بزنه

Tuesday, January 11, 2005

Ads




!!! فقط دنا نخرين

Wednesday, January 05, 2005

دوستانه

در دفاع از آزادي برای عمل یابي عملي

Saturday, January 01, 2005

r u ok?




نبود بر سر آتش ميسرم که نجوشم