Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr
Monday, June 18, 2007
Friday, June 15, 2007
نگاهبان
تـو را ديـدم نگاهت بـر دل و جانم مهيمن شد
مرا خواندي صدايت جمع مستان را مؤذن شد
کنون جانا بيا هنگـام وصل و ذوق و حـال است
که در هجرت خيال تو به سختي ها ملين شد
و. يگانه
86/3/20
Labels: چهارگانه
Tuesday, June 05, 2007
Monday, June 04, 2007
خامشي بحر است
زاندرونم صد خموش خوش نفس
دست بر لب مي زند يعني که بس
خامشي بحر است و گفتن همچو جو
بـحـر مـي جـويـد تــو را جــو را مـجـو
از اشارت هاي دريا سر متاب
خـتـم کن الله اعـلـم بالصواب
"مولانا"
از درون آيــد نــداهــا کــه خــمــوش
ره هـمـو يـابـد کــه بـاشــد رازپـوش
"خامشي بحر است گفتن همچو جو"
سـر مگو تا جـان کند جـوش و خروش
و. يگانه
86/2/23