vahidoo



Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Monday, November 23, 2009

شوق




ای صبح بیا که جان برآمد از شوق
آرام و قرار دل سرآمد از شوق

فرهاد ز شوق تیشه می‌زد بر کوه
کان رنج و عذاب خوشتر آمد از شوق



سرایش : 23 مهر 1388
نـگـارش : 2 آذر 1388

Labels:

Friday, November 20, 2009

نقش خیال




در طالع ما جام شراب و رخ یار است
گویی همه یک جلوه از آن نیک‌عذار است

عالم همه در گردش و ما مست جمالیم
خوبان به کناری که کنون یار کنار است

رقصان شو و جامی بده زان شربت جاوید
ساقی بده آبی که دلم شعله نار است

پروانه و شمع و می و ساقی همه یک شد
وین جمله تو یک دان که به‌صورت چو چهار است

تنهایی و حیرانی ام از روز ازل بود
کین جان و دل از پرسش او بی‌خود و زار است

او رفت و ز هجران به دلم تیر بسی زد
خامش بدم این جوشش‌ام از زخمه تار است

شمس و قمر از شعر تو یکتا به فغانند
بر مرکب عشقیم و جهان جمله سوار است



سرایش : 12 تیر 1387
نگارش : 29 آبان 1388

Labels:

Sunday, November 15, 2009

آب حیات




ناگاه شبم ز نور او روشن شد
وین ره به یکی اشاره زو ایمن شد

در نار هلاک بودم از خود غافل
زان آب حیات آتشم گلشن شد



سرایش : 25 شهریور 1388
نـگـارش : 24 آبان 1388

Labels: