کوچولو
:روباه گفت
:خدانگهدار!... و اما رازی که گفتم خيلی ساده است-
.جز با دل هيچی را چنان که بايد نمیشود ديد. نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمیبيند
:شهريار کوچولو برای آن که يادش بماند تکرار کرد
نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمیبيند
<< Home