Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Friday, October 21, 2005

دوواره


در انتظار و اضطراب لحظه هاي پر تلاطم
بر اين خروش رود هر دم پر تهاجم

در اين فراق و هجرت و دلتنگي و اشک
بر حرکت و آشوب و افسون تو چون مشک

يک لحظه آرام و قرارم نيست اي دل
گشته کنون کار من و تو هر دو مشکل

گريه کنان مي نالي و مي گويي از غم
آوخ کنون بس سخت گشته ، سخت و مبهم

ليکن بدان ، فردا بسان نور پاک است
اين سختي از جنس صعود از مرز خاک است

بي چون صعودي ، دلنشين ، دلگير و دلکش
يکتا طريقي کو توان مقصود خواندش

84/7/29

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home