Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Sunday, February 05, 2006

ما و او


ما چو پروانه به گرد شمع او
وي چو مهرويي پريشان کرده مو

دل چو نهري متصل اندر خروش
او چو بحري رود ما پيش اش چو جو

جان چو شب تابي که نوراش فاني است
وي چو مهتابي که رخشان گشته رو

ما چو فرهادي که جانش بر کف است
او چو شيريني به خسرو کرده خو

دل چو جامي منتظر بر لطف او
وي خم اش برده ز گلشن رنگ و بو

جان گرفته نقش از زيبايي اش
او جمال اش کور کرده هر عدو

اين يگانه وصف او کي قادر است
دم مزن جانت حواله کن بدو

و. يگانه
84/11/16

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home