Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Tuesday, June 21, 2005

شبانه ها : شماره صفر از آخر


ناگهان خواب از سرم مي پرد
حسي زميني در درونم آرام ندارد
هنوز هم آرامم نمي گذارد
چشمانم را باز مي کنم
در عمق تاريکي
مانند هنگامي که گوش تيز ميکني براي ذره اي صدا
ولي هيچ نيست

حتي نيمه شب هم ريا کاري ناپاکمان مي کند
و کرد

مي گفتم
لحظه لحظه از سبکي لذت مي برم

تصميمي ، انديشه اي و حرکتي
شايد همين سه مرحله را کم داريم براي شکوه

گاهي از نداشتن چيزي رنج مي بريم که به داشتنش چندان نيازي نداريم
انديشه نگارش اکنون ، آرامم نگذاشت

تصميمي ، انديشه اي ، حرکتي
و نور

0 Comments:

Post a Comment

<< Home