نيمکت
مستانه آرزو داشتم لحظه اي آرام روي نيمکتي چوبي که کمي پوسيده شده بنشينم
آرزويي کنم و اميدوار باشم که روزي برآورده خواهد شد
هرچند دور باشد و نوشدارووار
و به اين فکر کنم که آيا روزي فراخواهد رسيد که به امروز فکر کنم؟
و به اين بيانديشم که نيمکت کهنه قديمي که آرزوگاه من بود ، چه رنگي بود؟
شايد سبز
و يا شايد همرنگ دريايي که مي بينم
نه ، زرشکي رنگ و رو رفته
0 Comments:
Post a Comment
<< Home