Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Saturday, May 07, 2005

... ميان دل و کام ديوارها ...


با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رو


ميگما
اين رفيق ما برگشته ميگه

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا


همين جناب حافظ عزيز رو مي گم
يکي نيست بهش بگه آخه بنده خدا ، ما تو تشخيص دوست و دشمن مونديم
نمي دونيم کي کيه
اگر مي فهميديم که کي دوسته که "مروت" رو شاخش بود
آخه گاهي وقتا شک مي کنم که شايد همه خوبن و نبايد خيلي سخت گير بود
ولي وقتي عکس اش رو مي بينم ميخوره تو ذوقم
به خودم ميگم که : باشه
ديگه فهميدم که فلاني دوست نيست و دشمنه
دفه بعد دوباره يادم ميره
اين مدارا رو هم نمي دونم يعني چي
يعني سکوت ؟
يعني جدي نگرفتن ؟
يعني صبر ؟
شايدم يعني اينکه از هر بدي ميشه نيک شنيد
همون جريان زاويه ديد و مدل نگاه

نه بم داند آشفته سامان نه زیر
به آواز مرغی بنالد فقیر
سراینده خود می‌نگردد خموش
ولیکن نه هر وقت بازست گوش
چو شوریدگان می پرستی کنند
بر آواز دولاب مستی کنند
به چرخ اندر آیند دولاب وار
چو دولاب بر خود بگریند زار


0 Comments:

Post a Comment

<< Home