Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Thursday, December 02, 2004

ADSL


يه مدته که شديدا دچار خودسانسوري شدم
نمي دونم سانسوره يا محافظه کاريه يا مصلحت انديشي
جدا(جدن) ما ، تو زندگي روزمره نياز به مصلحت انديشي داريم؟
من ريسک دوس دارم ولي نه ريسک احمقانه

مثلا وقتي رو يه چيزي مطمئني ، خوب بايد انجام بدي
لا اکراه في متابعه القطع
ولي اين به اين معني نيست که تا مطمئن نشدي انجام نده

تازگي خيلي با احتياط رفتار مي کنم
البته به موقعيت و مکان هم بستگي داره

من فک کنم آدم بايد همه جنبه ها رو ارضاء کنه
نه بي پروا نه خيلي محدود
مثل همون که ميگه بايد واسه اوقات فراغت برنا مه ريزي کرد
:بعد بچه ها ميگن
قبول نِست ،تو وقت فراغت ميخوايم استراحت کنيم
برنامه ريزي واسه تخليه انرژي هم همينه
بايد تو يه ساختار منظم ، شلوغ کني
يه جوري مثل زندگي و پرواز پرنده ها تو يه باغ محصور
مثل لذت و شلوغي و تفريحي که بچه ها تو اين قلعه هاي بازي دارن
ريسک محدود و کنترل شده

اگه شما هم مثل من گير کردين ، حرفاتون رو بگين
شايد يکي راهش رو بلد باشه

امروز يه سمينار کوچولو دارم رو مبحث "اتوماتاي سلولي" ؛ يه شاخه از زندگي مجازيه
يه مشت سلول دارين که تو يه شرايطي به دنيا ميان و تو يه شرايطي ميميرن
شکلها و حرکتهاشون کاملا زنده و پويا و جالبه



0 Comments:

Post a Comment

<< Home