Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Monday, January 29, 2007

آوازهاي خاموش





بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران




آواز تـيـشـه آنـشـب در هــر نــفــس فـراوان
کـو گـوش هـوشـيـاران بـر نـالـه هـاي يـاران

چشمي که نور ديدن نتواند او چه چشمي
بهتر که خشک گردد چون تشنه لب ز باران

و. يگانه
85/10/6




اي واي بر اسيري كز ياد رفته باشد
در دام مانده مرغي صياد رفته باشد

آه از آدمي كه تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته و او چون باد رفته باشد

از آه دردناكي سازم خبر دلت را
روزي كه كوه صبرم بر باد رفته باشد

رحمست بر اسيري كز گرد دام زلفت
باصد اميدواري ناشاد رفته باشد

آواز تيشه امشب از بيستون نيامد
شايد به خواب شيرين فرهاد رفته باشد

شادم كه از رقيبان دامن كشان گذشتي
گو مشت خاك ما هم بر باد رفته باشد

پرشور از حزين است امروز كوه و صحرا
مجنون گذشته باشد , بيداد رفته باشد

حزين لاهيجي


Labels: , ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home