Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Tuesday, June 06, 2006

روياي رنگين


داشتم پرواز مي کردم و بالاتر مي رفتم
ديدم يه عروسک داره با سرعت مياد دنبالم

گفت : آقـــــــا ، مي تونم بدزدمتون ؟
گفتم : کجا ؟
گفت : تو آسمونا
گفتم : بريم


از خواب بيدار شدم و ساعت رو نگاه کردم
ساعت نه صبح بود
يه خودکار و يه کاغذ پيدا کردم و خوابم رو نوشتم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home