Home | RSS | Email | Tumblr | Twitter | Facebook | Friendfeed | Twitxr

Monday, May 24, 2004

مورچه



تا حالا از دست مورچه ها اينقد عصباني نشده بودم
.اينقد زورم گرفت که از اين جنايتي که انجام دادن عکس گرفتم ، دوتا
کابل اين دوربين همراهم نيست و الّا امروز ميتونستين ببينيدش
به زودي در فتوبلاگ شاهدشان خواهيد بود
،جريان از اين قراره که وقتي به عادت هر روز تصميم گرفتم نهار ميل کنم
،ولي حوصله گرم کردنش رو نداشتم
(شروع کردم به خوردنش(چلوکباب سرد
يه ذره خوردم و چون يه کاري پيش اومد از آشپزخونه اومدم بيرون
پس از بازگشتي کوتاه ديدم که تمام غذا در اثر تجمع مورچگان سياه گشته
و بدين ترتيب "گپ" از ما ممنون گشت
و هات داگي بر ما روان داشت
و ما از مورچگان کينه به دل گرفتيم ، دهشت افزا
...
من امروز قصد داشتم بشينم اساسي درس بخونم
MIS(Management of Information Systems)
يه درس از گروه صنايع هست که اختياري گرفتم
ولي درس جالبيه
هرچند که فقط يک جلسه سر کلاس رفتم
...
ديشب يکي از دوستان زنگ زد و گفت يه مشت عکس از مجسمه هاي هندي ميخوام
بعد معلوم شد که چون هدف مقايسه بين مجسمه هاي هندي ، چيني و ژاپني بوده
لاجرم(بابا ادبيات) ما همه رو گرفتيم
چيزي نزديک به سي مگ براش عکس گرفتم
...
بعدش هم اينقد بازيگوشي کردم که نه وقت کردم درس بخونم
نه به دوستان سر بزنم
نه جواب کامنت بدم
نه کامنت بزارم
نه لينک ها رو درس کنم
نه نه ، نه نه ، مو ولت نميکنم
:)
...

مي و ميخانه مست و مي کشان مست
زمين مست و زمان مست ، آسمان مست
نسيم از حلقه زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست


0 Comments:

Post a Comment

<< Home